هرکسي مي خواهد بخواند
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 12 شهريور 1391برچسب:, توسط میلاد دارستانی |

 

مردی برای اصلاح موی سر خود نزد آرایشگری رفت . در بین راه با او خیلی حرف ها زد.وقتی به در مغازه رسیدن آرایشگر به او گفت: « به نظر من خدا وجود نداره !» . مرد خیلی تعجب کرد و ازش پرسید:«چرا اعتقاد نداری!؟» او پاسخ داد :«کافی است که به خیابان بری تا ببینی که خدا نیست! اگه خدا وجود داشت چرا این همه فقیر و گدا وجود داشت! چرا این همه یتیم وجود داشتو! چرا این همه رنج و مصیبت و درد وجود داشت !؟»
مرد کمی سکوت کرد و به فکر فرو رفت و به او پاسخ نداد. وقتی موههایش را کوتاه کرد و از مغازه خارج شد شخصی را دید که موهای بلند و کثیف و ریش اصلاح نکرده ای داشت. برگشت و به آرایشگر گفت: « به نظر من آرایشگری در دنیا وجود نداره ! » آرایشگر تعجب کرد و جواب داد: « چرا این حرف رو می زنی ! مگر من همین الآن موهایت را اصلاح نکردم !؟» مرد در جواب گفت:« پس اگر آرایشگر وجود دارد چرا باید چنین شخصی هم وجود داشته باشه!» . آرایشگر هم در جواب گفت: «این طور نیست . . . اون فقط مراجعه نکرده است !» مرد جواب داد : « نکته دقیقا همین جاست . . . خدا هم وجود داره ولی مراجعه کننده به او وجود نداره ! اگر مراجعه کننده وجود داشت که این همه مصیبت و سختی و درد سر سرشان نمی آمد!»
                     ز یزدان دان،نه از ارکان،که کوته دیدگی باشد

                                                    که خطی کز خرد خیزد،تو آن را از بنان بینی!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






بسي ممنونم از دشمن, که پيش دوست هر ساعت بدم ميگويد و مي آردم هر لحظه در يادش.